۩* ŏ * ۩ درسوگ شهادت صادق آل طاها ۩* ŏ * ۩
ویژه نامه شهادت مظلومانه امام جعفرصادق علیه السلام
❤ |
۩* ŏ * ۩ درسوگ شهادت صادق آل طاها ۩* ŏ * ۩
ویژه نامه شهادت مظلومانه امام جعفرصادق علیه السلام
ویرایش توسط ناظرسایت : 25-05-2019 در ساعت 13:20
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
موضوعات تصادفی این انجمن:
- ویژه نامه وفات حضرت فاطمه معصومه سلام الله...
- ویژه نامه شهادت مظلومانه امام جعفرصادق علیه...
- ویژه نامه شهادت امام محمد باقر علیه السلام...
- ویژه نامه شهادت مظلومانه امام حسن مجتبی علیه...
- llı. ۩✿۩.ıll کوچ غریبانه {ویژه نامه شهادت...
- عروج آسمانی {ویژه نامه رحلت پیامبر اکرم...
- ▐▄ ۩ ▄ ▐شهيد مکتب تقوا(وبژه نامه شهادت امام...
- ویژه نامه شهادت مظلومانه امام جواد علیه...
- قديمترين مآخذ تاريخى درباره حضرت رقيّه...
- ویژه نامه وفات جانسوز ام المومنین حضرت خدیجه...
❤ |
قالَ الا مامُ جَعْفَرُ بنُ محمّد الصّادقُ عليه السلام :
قَضاءُ حاجَةِالْمُؤْمِنِ اءفْضَلُ مِنْ اءلْفِ حَجَّةٍ مُتَقَبَّلةٍ بِمَناسِكِها، وَ عِتْقِ اءلْفِ
رَقَبَةٍ لِوَجْهِ اللّهِ، وَ حِمْلانِ اءلْفِ فَرَسٍ فى سَبيلِ اللّهِ بِسَرْجِها وَ لَحْمِها.
فرمود: برآوردن حوائج و نيازمندى هاى مؤ من از هزار حجّ مقبول و آزادى
هزار بنده و فرستادن هزار اسب مجهّز در راه خدا، بالاتر و والاتر است .
اءمالى الصدوق : ص 197.
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
دلم هواى بقیع دارد و غم صادق
عزا گرفته دل من ز ماتم صادق
دوباره بیرق مشکى به دست دل گیرم
زنم به سینه که آمد محرم صادق
سلام من به بقیع و به تربت صادق
سلام من به مدینه به غربت صادق
سلام من به مدینه به آستان بقیع
سلام من به بقیع و کبوتران بقیع
سلام من به مزار معطّر صادق
که مثل ماه درخشد به آسمان بقیع
سلام من به ششم ماه فاطمىّ بقیع
سلام من به گل یاس هاشمىّ بقیع
ز غربتش چه بگویم که سینه ها خون است
براى صادق زهرا مدینه محزون است
دلم دوباره به یاد رئیس مذهب سوخت
که ذکر غربت لیلى حدیث مجنون است
همانکه غربتش از قبر خاکى اش پیداست
امام صادق شیعه سلاله ی زهراست
ز بسکه کینه و غربت به هم موافق شد
هدف به تیر جسارت امام صادق شد
همان که فاطمه را بین کوچه زد گویا
ز کینه قاتل این پیرمرد عاشق شد
امام پیر و کهنسال شیعه را کشتند
امان که روح سبکبال شیعه را کشتند
براى فاطمه از بى کسى سخن مى گفت
براى مادرش از غربت وطن مى گفت
بخاک حجرهاش از سوز سینه مى غلطید
پسر به مادر خود از کتک زدن مى گفت
از آن شبى که زد او را ز کینه اِبْن ربیع
دوانده در پی اش اندر مدینه ابن ربیع
فضاى شهر مدینه بیاد او تار است
هنوز سینه آن پیر عشق خونبار است
هنور می کشد او را عدو به دنبالش
هنوز هم ز عدویش دلش به آزار است
هنوز تلخى کامش به حسرت شهدى است
هنوز چشم دلش به رسیدن مهدى است
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
شب گستاخ، دامن قهر خویش را برچیده است.
صبح با بغضی در گلو از راه می رسد.
آسمان رجز می خواند.
آفتاب بر پیکر ساقه ها، دیوانه وار می پیچد و خلقت،
سر در گریبان سوگوار خوش فرو برده است.
خورشید، یک بار دیگر غروب خواهد کرد.
غروبی طاقت ستیز خورشید،
یک بار دیگر از پلّکان اندوه زمین بالا خواهد رفت
و در آن سوی ستاره ها بر اهالی آسمان فرود خواهد آمد.
خورشید در حوالی بی چون خویش خواهد درخشید.
شب گستاخ، دامن قهر خویش را برچیده است.
آغاز باران های جهان نزدیک می شود. شیون سپیده دم،
در گوش تا گوش خاک می غلتد.
باد نعره می کشد و دشت بر مزار
خزانی خویش، مادرانه می میرد.
خورشید، یک بار دیگر غروب کرده است ـ
غروبی طاقت ستیز
با این زمستان جهنده در استخوان های
مدینه چه باید کرد؟!
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
فعالیتهای ادبی, فرهنگی ، هنری ، صورتی و تصویری
ویرایش توسط ناظرسایت : 25-05-2019 در ساعت 13:23
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
مقالات و سایر مطالب مرتبط
نظریات علمی امام صادق علیه السلام
ویرایش توسط ناظرسایت : 25-05-2019 در ساعت 13:26
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
مولاجان!
مولاجان، امام مهربان!
گیتی فروز علم الهی!
ای منبع صداقت انوار مُتّقین!
جاری ترین زلال ازل تا ابد، تویی
نامیده کردگار جهان،
چون که «جعفرت علیه السلام »
ماییم و داغ حسرتِ عُمری سفر، که دل
آید کنار تربت پاک و معطّرت
ماییم و زخم غربت لختی نگاه گرم!
تا جان فدا کنیم ز غیرت، برابرت!
مولاجان، یا اباعبداللّه ، یا جعفر بن محمد علیهماالسلام !
ای «ضمیر پاک صداقت» از وجود تو گشسته پیدا!
ای نهایت ایمان و عشق و علم و عالمِ تقوا!
ای افتخار کوثر و یاسین و فجر و طاها!
دین از توانِ علم تو محکم، مذهب. به نام پاک تو زیبا!
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
مولاجان، یا صادق آل محمد صلی الله علیه و آله وسلم !
چگونه مویه نکنم؟!
در سوگ مولایی که عظمت نامش،
آسمان را به تواضع وامی دارد!
چگونه به این اشک های ناقابل بسنده کنم،
که وسعت مصیبتت، فراتر از ادراک خاکیِ ما ناسوتیان است!
مولاجان به روزهایی می اندیشم؛
که مردمان در حق تو کوتاهی کردند!
تا جایی که نااهلانِ حکومت «عباسی»
حریم حرمتت را شکستند!
مولاجان! شرمنده! کسانی که آن روز،
قدر تو را نفهمیدند
و شرمنده؛ امروز، کسانی که از حسادت،
توان دیدنِ این همه شکوهِ تربتت را ندارند!
مولاجان! قسم به بقیع! قسم به فجر!
قسم به اولین سپیده عدالت، که معجزه مهدوی علیه السلام ،
به وقوع خواهد پیوست و آستان کبریایی تو
برای همیشه؛ در آغوش آرزومندان خواهد بود!
ما را بگیر دست، که از پا افتاده ایم
آقا! به حق تربت پنهان مادرت علیهاالسلام !
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
اندوهی جانکاه بر تار و پود مدینه چنگ می زند
و حُزنی غم انگیز، افلاک را می آشوبد.
آسمان سیاه پوش می شود و فوج فوج،
فرشته های عزدار، در نقطه ای به نام بقیع، فرود می آیند!
و بقیع، با دیده گریان، انتظار ورود
عزیزی را به سوگ می نشیند!
در کوچه کوچه یثرب، بوی غربت و یتیمی می وزد!
از درها، دیوارها، پنجره ها، ملال و ماتم می بارد!
سینه ها، داغ بزرگی را به دفترش می کشند و جان ها،
در آتش مصیبتی عظیم می گدازند!
چشم ها به خون می نشینند و دست ها،
بی تابی شان را به سرها می کوبند!
شاید بلایی بزرگ نازل شده؟
شاید خورشید نقاب بر چهره افکنده؟
شاید ماه برای همیشه در محاق افتاده؟
یا عرش ترک برداشته، که این گونه
آشوب در ذرّات عالم به پا شده است.
بقیع! ای گنجینه دردها و اندوه ها،
ای نهان خانه اسرار آسمانی!
لب باز کن! از ناگفتنی ها بگو!
از دردهای نهانت بگو!
امشب میزبان کدام عزیزی؟
امشب، کدام بهشت گمشده در تو پدیدار خواهد شد؟
کدام آفتاب، در خاکت طلوع خواهد کرد؟
لب باز کن، مهبط فرشتگان!
زیارتگاه قدسیان! آرام جان افلاکیان!
با من سخن بگو!
آن چه را که تو می دانی و ما نمی دانیم!
از اندوه های بی شماری که جگرت را به آتش می کشد!
از زخم های فراوانی که بر پیکرت نشسته است!
بقیع! ای سرزمین اندوه های آسمانی!
امشب، سر به دامان کدام عزیز خواهی گذاشت!
در ذهن لحظه هایت، حضور افلاکی کدام مهربان جاری است!
امشب، گویا میهمان عزیزی داری!
چشم به راهی امشب پایان می گیرد!
انتظارت به سر می آید!
امشب او حتما خواهد آمد!
صدای گریه را نمی شنوی؟
صدا از خانه ششمین خورشید زمین است!
صدا از خانه فرزند فاطمه است!
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
مدینه از برکت نفس او سبز می شد
و آفتاب صداقت از منزلگاه اندیشه اش برمی تابیدد.
با کلامش حق را بالنده می کرد
و با قیامش در نیمه شب های تاریک و با کوله باری از هدیه،
مستمندان و بینوایان را دلشاد می ساخت.
بیل در دست می گرفت و به تلاش معاش می ایستاد
و عشق به زندگانی والا و پر معنا را
در جان ها زنده نگاه می داشت.
کوهی از وقار بود، دریایی از علوم،
اقیانوسی از حکمت و فضیلت،
گستره ای از رحمت و عبادت.
که لحظه لحظه حیاتش از یاد
و نام خدا، سبز و سرشار بود.
چهره ای دوست داشتنی، رفتاری سنجیده و متین،
سینه ای انبوه ازیقین و تلاشی گسترده درراه دین داشت.
آری! نخل وجود والای آن پیشوای،
چنان ثمر داد که مذهب ما را با نام خویشتن مزیّن کرد.
شهادتش تسلیت باد
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)