ارتش
مسئولان نیروی زمینی ارتش غالباً معتقد بودند که در شرایط کنونی، باید پدافند کنیم؛ زیرا، عراق با نیروهای سازمان یافته و احتیاطی که در تمام ردهها دارد، میتواند بدون استفاده از احتیاط محورهای دیگر، در هر نقطه که بخواهد حمله و پیشروی کند و ارتش نیز در وضعیت موجود بهتنهایی توانایی دفاع از خطوط پدافندی را ندارد. به همین دلیل پیشنهاد دادند تا به طور کلی، ارتش از آفند کنار گذاشته شود و با به کارگیری تمام نیروهای مانوری و غیره به پدافند بپردازد و سپاه نیز نیروهایی را در اختیار ارتش قرار دهد تا از آنها به صورت گردانهای احتیاط متحرک استفاده کند. در جلسهِ ستاد خاتم با حضور آقای هاشمی رفسنجانی و فرماندهان سپاه و ارتش، سرهنگ صیاد شیرازی، فرمانده وقت نیروی زمینی ارتش، این پیشنهاد را به نحو زیر مطرح کرد:
<هرجا که سپاه خط پدافندی دارد به این دلیل است که اهدافی (برای انجام عملیات) دارد؛ بنابراین، بیاییم از بالا (غرب) تا پایین (جنوب) ببینیم سپاه واقعاً کجاها اهدافی دارد، خودش مسئولیت پدافند آنجاها را بر عهده گیرد، اگر کمکی هم از نیروی زمینی (ارتش) خواست به آن بدهیم و جایی که برنامهِ عملیاتی ندارد به نیروی زمینی (ارتش) واگذار کند. کمک سپاه هم به نیروی زمینی در اختیار گذاشتن نیروی احتیاط متحرکی است که در مناطق باید باشد>.12
افزون بر اینها، مسئولان ارتش، موضوع کمبود امکانات و نیرو وضعف ارتش را مطرح و آمارهایی از توپخانه و دیگر امکانات مورد لزوم را برای حفظ خطوط پدافندی ارائه کردند. سرهنگ موسوی خطاب به آقای هاشمی اظهار کرد: <حاج آقا برای اینکه خطوط پدافندی حفظ شود، دستکم، پنجاه گردان نیرو خارج از نیروی زمینی باید به اضافهِ 48 گردان توپخانه (در حال حاضر 46 گردان آن را داریم) میخواهیم تا با اطمینان صد در صد بشود تمام خطوط را حفظ کرد، یعنی دقیقاً، کیلومتری حساب کردیم>.13
آقای هاشمی رفسنجانی پس از شنیدن پیشنهادها و نظرهای مسئولان ارتش (در مورد ضعف ارتش، کمبود امکانات نیرو، حذف مأموریتهای آفندی و لزوم گذاشتن تعدادی از گردانهای سپاه در اختیار ارتش) به نحو زیر مخالفت و نارضایتی خود را ابراز کردند:
<این چیزهایی که شما میگویید، هیچ موقع این طور چیزها را نداشته و هیچ وقت امیدوار نبودهایم که در آینده، به آنها برسیم. موضوع تازهای که اتفاق نیفتاده، حالا ما یک پیروزی به دست آوردهایم، که میخواهد بلایی برای ما بشود، ... اگر بخواهد این تحلیلهای شما اینطوری باشد، ما نمیتوانیم جنگ را ادامه دهیم>.14
اخبار تهاجمات دشمن در حالی به قرارگاه خاتم میرسید که سپاه بیوقفه، به تثبیت و تحکیم مواضع پدافندی خود در منطقهِ عملیاتی والفجر8 مشغول بود تا اطمینانی نسبی در حفظ منطقه حاصل شود و آزاد کردن نیروها و امکانات برای هر کار دیگر، امکانپذیر شود. به این علت، در مراحل آغازین تحرک دشمن، سپاه اقدام تعیین کنندهای انجام نداد. البته، امکان آنرا نیز نداشت. در ادامه، با تشدید حملات دشمن و تجمع نیروهای آن در بعضی از نقاط حساس، مسئولان سپاه تصمیم گرفتند ضمن تسریع در تحکیم مواضع پدافندی منطقه فاو، اقداماتی را نیز برای متوقف کردن حملات دشمن انجام دهند. حمله به دشمن، اولویتبندی نقاط پدافندی و تعیین احتیاط برای نقاط مهم از نخستین پیشنهادها بود. بیشتر فرماندهان معتقد بودند که آفند بهترین پدافند است؛ زیرا، تلفاتی که در پدافند متحمل میشویم، از تلفاتی که در آفند میدهیم، بیشتر است. از طرف دیگر، افتادن به موضع انفعال خطرهای متعددی را برای نیروها و جنگ به دنبال خواهد داشت. قائم مقام فرمانده کل سپاه در این مورد میگوید:
<عنصر منتظر در جنگ همیشه بازنده است زیرا، میدان و شرایط جنگ را طرف مقابل انتخاب و به وی تحمیل میکند>.15
در عمل، چند تن از فرمانده یگانها به مناطق مورد نظر اعزام شدند تا با شناسایی و بررسی وضعیت دشمن و مواضع اشغال شده، اقدامات لازم را نسبت به آزاد سازی بعضی از آنها به عمل آورند. از طرف دیگر، فرماندهی سپاه میکوشید تا ضمن تثبیت منطقهِ فاو یگانهایی را برای اجرای این مأموریت و همچنین، انجام عملیات آفندی محدود، از این منطقه آزاد کند. افزون بر اینها، مسئلهِ تقویت نقاط مهم پدافندی نیز مطرح بود. مشاور نظامی فرمانده کل سپاه (برادر رشید) پیشنهاد کرد:
<شرهانی و مهران خیلی حساس است، قاسم سلیمانی و قالیباف (فرماندهان لشکر 41 ثارالله و لشکر 5 نصر) در آنجا فعال شوند، قاسم سه گردان نیرو به شرهانی و قالیباف هم یک گردان چهارصد نفره (که به آنجا خوب توجیه است) را به مهران ببرد>.16
با ادامهِ حملات دشمن، مسئولان سپاه افزون بر آن چارههایی برای مقابله با این تهاجمات میاندیشیدند، طرحهایی را ارائه میدادند که بتواند در دراز مدت، مسائل جنگ، کمبود توان در مقابل دشمن و مشکل انفعال را حل کند. گسترش سازمان رزم، ایجاد قرارگاههای فرعی (پدافندی) در سراسر مرز، تلاش برای عملیات آفندی و ارزیابی توان دشمن از جمله طرحهای مزبور بود. فرمانده کل سپاه در سمینار فرماندهان قرارگاهها و یگانها و دیگر مسئولان سپاه، لزوم گسترش سازمان رزم را به صورت زیر بیان میکند:
<این مسئله که هرچند توانمان کمتر باشد، باید کیفیتمان را افزایش دهیم، درست و منطقی است، اما اگر شما در کنار همان نیروهایی که در کردستان جنگیده و والفجر 9 را پدید آوردند، والفجر 10 را همزمان با آن آغاز میکردید، عراقیها اصلاً کاری نمیتوانستند بکنند. اگر یک والفجر 10 در کنار آن درست میکردیم، دیگر رفته بودیم، حتی با نیروهایی ضعیفتر از والفجر9.
بدینترتیب، مسئلهِ گسترش نخستین نکته است، یعنی بتوانیم هم آفند و هم پدافند کنیم. نکتهِ دوم اینکه برادران باید از حالت انفعال گذشته بیرون بیایند، در حال حاضر، باید در دو جبهه بجنگید، اینکه عملیات کنیم و شش ماه دیگر بیاییم، درست نیست، باید نیروهایتان را نسبت به این طرحها، یعنی پدافند و همآفند توجیه کنید تا توقفی پدید نیاید، شما هر کجا حملهِ آفندی کنید، موفقتر از همه جا خواهید بود؛ زیرا، همهجا سرشان (نیروهای دشمن) شلوغ است. سرهنگ پناهنده عراقی میگفت: تحلیل ارتش عراق این است که نیروهای ایران پس از هر حمله، به یک سال بازسازی نیاز دارند و نمیتوانند سریع حمله کنند؛ ما باید از این مسئله به عنوان غافلگیری استفاده و به دشمن حمله کنیم؛ بنابراین، سرعت بخشیدن از اصول مهم است>.17 همانگونه که پیش از این آمد، ضعف و کمبود اطلاعات از علل مهم شکستن خطوط خودی و در انفعال واقع شدن شمرده میشود و برای رفع آن تدابیری لازم است. در این مورد، فرمانده نیروی زمینی سپاه اعلام کرد:
<برای برخورد با این وضعیت باید میزان اطلاعات خود را از ارتش عراق بالا ببریم، حداقل کار مکانیکی که سریع میتوان انجام داد، این است که در جایی که حضور نداریم، حضور یابیم. بههمین دلیل، تصویب شده است که از شمالیترین نقطه تا جنوبیترین نقطه، قرارگاههای کوچک و جمع وجوری بزنیم که سه قرارگاه نجف 4، نجف3 و نجف 2 در شمال زده شده و همچنین، از چنگوله تا جنگل عمقر یک قرارگاه است، از عمقر تا کوشک هم یک قرارگاه نصرت است. از کوشک تا خسروآباد هم باید یک قرارگاه بزنیم و ...>.18
برادر شمخانی در سمینار مسئولان، فرماندهان قرارگاهها و یگانهای نیروی زمینی پس از بیان این مطلب میگوید:
<به موازات این، باید حضور خود را در خطوط مقدم جبهه افزایش دهیم و بیش از اینکه دیگران برای ما تحلیل کنند و تلکس بفرستند، خودمان از وضعیت خط آگاه بشویم، برای این کار دستگاه اطلاعاتی ما باید در همهِ ردههای قرارگاهی حضور قوی داشته باشد>.
19
حمله به دشمن در چند نقطه راه دیگری بود که برای جلوگیری از ادامهِ تهاجمات دشمن تصور میشد. برادر شمخانی در این مورد پیشنهاد میکند:
< برای مقابله با دشمن از ده، پانزده نقطه به او حمله کنیم، به صورتی که یکیگان خط شکن و مانوری را پیشتاز کنیم. بدینترتیب، دیگر ضرورت ندارد که یگانهای بعدی خیلی قوی باشند، اگر از ده، پانزده نقطه حمله کنیم، آیا از پانزده حرکت، ده حرکت موفق نیست؟ اگر پانزده لشکر و تیپ را آماده و در پانزده نقطه دشمن را درگیر کنیم، دشمن توان تصمیمگیری را از دست میدهد.20
کشاندن او به منطقهِ والفجر8 و زمینگیر کردن توان ارتش عراق در این منطقه نیز از جمله نظرها و پیشنهادها برای مقابله با استراتژی جدید دشمن، بود. تجمع نیروهای خودی برای پدافند از منطقهِ فاو و لزوم انجام عملیات برای ترمیم و بهبود خط کارخانهِ نمک چنین ذهنیتی را پدید آورد که شاید برای شکست استراتژی دفاع متحرک عراق نیز مؤثر باشد، اما عملاً، موفقیتی کسب نشد.
به هرحال، تصمیمهای مختلفی گرفته شد، اما اقدامات اساسی امکان پذیر نبود و با اوجگیری حملات دشمن در اردیبهشت ماه، ضرورتاً، غالب اقدامات، مقابلهِ بعد از هجوم و برای متوقف کردن حمله دشمن بود که توان زیادی از ما گرفت. در همین زمینه، برادر محسن رضایی در جلسه با فرمانده و قائم مقام نیروی زمینی سپاه یادآور شد که در حال حاضر از نیروهایی که قرار است در عملیات محدود به کار گرفته شود، در خطوط پدافندی استفاده گردد.
بخشنامه مورخه 20/2/1365 قرارگاه خاتم الانبیا (ص) مشخصترین تدابیر اعلام شده در این مورد است. قائم مقام فرماندهان قرارگاه خاتم الانبیاء طی جلساتی با فرماندهان نیروی زمینی ارتش و سپاه در روزهای 18 و 19 اردیبهشت ماه استراتژی جدید دشمن را بررسی و طی بخشنامه یاد شده، خطاب به فرماندهان نیروی زمینی سپاه و ارتش، ضمن بر شمردن اهداف دشمن از تحرکات اخیر چنین ابلاغ کرد:
<فرماندهان ارتش و سپاه اسلام باید در مقابل حملات دشمن به اصول زیر توجه کنند:
1) حفظ خونسردی و آرامش و جلوگیری از شتابزدگی؛
2) توجیه، ترغیب و دعوت رزمندگان به مقاومت در خطوط پدافندی؛
3) واکنش سریع و به موقع یگانهای احتیاط (که از پیش مشخص شده است) در محل پیشبینی شده و جلوگیری از کاربرد ناصحیح یگان در خطوط غیر محتمل؛
4 توجه به اولویتهای تعیین شده خطوط پدافندی؛ منطقه عملیاتی والفجر 8 (فاو) اولویت یکم، جزایر مجنون و پد خندق در هورالهویزه، اولویت دوم، منطقهِ عملیاتی محرم (ارتفاعات حمرین) و منطقه عملیاتی والفجر 3، مهران و منطقه عملیاتی والفجر 2 (حاج عمران) اولویت سوم است و دیگر مناطق عملیاتی در اولویت چهارماند. در نتیجه، به کارگیری یگان احتیاط و میزان توجه با در نظر گرفتن اولویتهای مزبور است. بین آفند محدود و پدافند در مقابل دشمن، اولویت را برای تقویت خط پدافندی مورد تهاجم دشمن قرار دهید.
5) تلاش برای حفظ توان آفندی و انجام عملیات بر طبق مأموریتهای ابلاغ شده؛ و
6) تناقض بین بندهای 3و 5 در صورت وجود، از طریق بحث و بررسی و نتیجهگیری در قرارگاه مشترک قائم حل کنید و به قرارگاه خاتم پیشنهاد دهید تا مورد تصویب یا تدبیر جدید فرماندهی اعلام شود>.
اگر تهاجم دشمن به منطقهِ عملیاتی والفجر 9 و (در ادامهِ آن) والفجر 4 را پاتک دشمن در پاسخ به عملیات خودی محسوب کنیم، تحرکات دشمن موسوم به دفاع متحرک با تهاجم به منطقه دربندیخان در 15/1/1365 آغاز شد و 42 روز بعد، با اشغال مجدد مهران که آخرین عملیات این سلسله تهاجمات است، پایان یافت، اما در واقع، پیروزی کربلای 1 (9/4/1365) نقطهِ پایان این دوران است. چگونگی تهاجمات دشمن و اقدامات خودی طی فاصله زمانی یاد شده، به اجمال مرور میشود.
حرکت نیروهای دشمن در منطقهِ چوارتا با هجوم به ارتفاعات پر برف کچل و ناصر در مورخه 15/12/1364 آغاز شد، در حالی که با هلیکوپتر پشتیبانی میشدند و با تانک منطقه را (از بلندیهای مجاور) زیرآتش داشتند. برادران تیپ 57 ابوالفضل (سپاه) که روی این ارتفاعات مستقر بودند، حدود 24 ساعت با دشمن مقابله کردند و مقاومت خوبی از خودنشان دادند، اما به دلیل سردی شدید هوا، نداشتن عقبه و نرسیدن پشتیبانی و امکانات، با دستور قرارگاه نجف عقبنشینی کردند.
به دنبال درخواستهای قبلی فرماندهی قرارگاه نجف و با پیش آمدن چنین وضعیتی، طی چند جلسه، فرماندهان نیروی زمینی سپاه و ارتش و قرارگاه نجف وضعیت این منطقه را بررسی کردند و قرار شد این منطقه کلاً تحویل نیروی زمینی ارتش شود؛ بنابراین، طی ابلاغیهای، از تاریخ 18/12/1364 پدافند منطقه به عهدهِ یگانهایی از تیپ 55 هوابرد و لشکر 77 گذاشته شد، ضمن اینکه چند گروهان هم از نیروهای سپاه در اختیار این یگانها قرار گرفت. هنوز جابجاییها کامل نشده بود که نیروهای دشمن در ادامهِ تحرکات قبلی خود در این منطقه، شب 20/12/1364 از سمت راست ارتفاعات پلنگ سور دست به حمله زده، آتش شدیدی روی مواضع نیروهای مستقر روی ارتفاعات اجرا کردند. این نیروها از قسمتی از مواضع عقبنشینی کردند، اما با آمدن نیروهای کمکی آنها به طرف ارتفاعات پیش رفتند. و متوجه شدند که هیچ نیرویی از دشمن در آنجا مستقر نیست. در نتیجه، نیروهای لشکر 77 به ارتفاعات بازگشتند و در نقاط قبلی مستقر شدند.
حملهِ اصلی دشمن از سه محور به منطقهِ چوارتا در شب 23/12/1364 صورت گرفت. نخست، در ساعت 00:21 به یال موبرا و سپس، به سمت راست و چپ ارتفاعات پلنگسور هجوم آوردند.
محور یال موبرا: نیروهای دشمن در حالی که شعار میدادند و ظاهراً تکبیر نیز میگفتهاند، با تجهیزات سبک به یالموبرا حمله کردند و بدون برخورد با مانعی جلو آمدند.(1) این یال با یک گردان از نیروهای ارتش، که یک گروهان از تیپ قدس (سپاه) را در اختیار داشت، پدافند میشد و یک گردان دیگر از ارتش نیز در احتیاط آن بوده است، اما به دلیل عدم حضور فرمانده گردان مسئول پدافند، بین دو گردان ارتش و همچنین، گروهان سپاه ارتباط و هماهنگی وجود نداشته است. در حملهِ دشمن به این یال، عدهای از برادران ارتش به خوبی مقاومت کردند و تعدادی نیز مفقود شدند، اما در نهایت، به دلیل فراگیر نبودن مقاومت، ناگزیر عقبنشینی کردند. برادران سپاه که در قسمت دیگر این یال مستقر بودند نیز، پس از صرف تمامی مهمات خود عقبنشینی کردند. در مجموع، پس از عقبنشینیهای نخستین، اوضاع جبههِ خودی به هم ریخت و در شرایطی که برای فرماندهی قرارگاه و تیپ امکان هدایت نیروها نبود، دیگر نیروها نیز به تدریج از قله و یال موبرا عقبنشینی کردند و در پایین قله نزدیکی مقر تیپ، خاکریزی تشکیل داده و پشت آن مسقر شدند.
محور راست ارتفاعات پلنگ سور: حملهِ دشمن به این محور همزمان با محور موبرا انجام شد. نیروهایی از تیپ 55 و لشکر 77 روی این ارتفاعات مستقر بودند، هنگام حملهِ دشمن، نیروهای تیپ 55 مقاومت میکنند، اما نیروهای لشکر 77 در اثر فشار دشمن عقبنشینی مینمایند.
محور چپ ارتفاعات پلنگ سور: هم زمان با دو محور مزبور نیروهای دشمن به سمت چپ ارتفاعات پلنگ سور نیز حمله کردند، در قسمتی که یک گروهان از تیپ شهید بروجردی مستقر بود، برادران با مقاومت و مقابله شدید، چهار بار نیروهای دشمن را عقب زدند. در قسمت دیگر این محور که نیروهای تیپ 55 پدافند میکردند، یک گروهان از این تیپ به شدت مقاومت میکند، اما با شدت گرفتن آتش دشمن طبق دستور، این گروهان هم همانند دیگر یگانها عقبنشینی میکند. با خالی شدن پشت نیروهای تیپ شهید بروجردی و احتمال دور خوردن آنها از سوی دشمن، قرارگاه به آنها دستور عقب نشینی میدهد و بدین ترتیب، محور چپ ارتفاعات پلنگ سور به دست دشمن میافتد.
ارتفاعات ممیخلان: با سقوط ارتفاعات پلنگ سور و موبرا، احتمال دور زدن ارتفاعات ممیخلان ازجانب دشمن پدید آمد، اما با وجود جادهای که در دست نیروهای خودی بود، به نظر میرسید دشمن توان این کار را نداشته باشد، با این حال و نیز با توجه به این نکته نیروهای دشمن هنوز از ارتفاعات پلنگسور کاملاً بالا نیامده بودند، قرارگاه به نیروهای مستقر بر روی ارتفاعات ممیخلان دستور عقبنشینی داد.