صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 15

موضوع: از ژرفای دعای ابوحمزه ثمالی

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 17-05-2018 در ساعت 01:34
    امضاء



  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    مقدمه :



    و چه زیبا و دوست داشتنی است سحرهای ماه رمضان، خلوتی که کم تر دست می دهد تا _ به دور از غوغای بی حاصل روزانه، که زندگی انسان ها را غرقه در خود ساخته _ این امکان فراهم آید تا دمی هم به خود بپردازیم و قصّه ی دل های پُرغصّه باز گوییم.

    آن زمان که برادران خطاکار یوسف، پدر را گفتند که:
    ( برای ما استغفار کن. )
    یعقوب در پاسخ به این درخواست به آنان گفت :
    ( به زودی در پیشگاه خدایم برایتان طلب بخشش می نمایم. )
    آن حضرت این فاصله ی زمانی را، از هنگام درخواست فرزندان تا زمان طرح تقاضا از خداوند، بدان جهت مطرح نمود تا «وقت سحر در رسد» و در آن هنگام از خداوند بخشش آنان را طلب
    ص:7
    نماید.(1)پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نیز می فرمایند :
    «بهترین هنگامی که شما خداوند بزرگ را در آن می خوانید وقت سحر است(2)
    چنین است که با توجّه به تأثیر موقعیّت زمانی و مکانی در نیایش، هنگام سحر از ارج و قدر افزون تری برخوردار است. از این جهت همواره روی وقت سحر عنایت خاصّی بوده است تا جایی که امام کاظم علیه السلام پس از برخاستن از رکوع نماز وتر و پیش از رفتن به سجده، به پیشگاه خداوند عرضه می داشتند که:
    «خداوندا، این جایگاه کسی است که نیکوکاری هایش از توست، شکر او کم و گناه او بیش است. و جز مهربانی و مدارای تو این کمبود را چاره سازی در میان نیست و تو در کتابِ فروفرستاده ات بر پیامبرت فرموده ای که: ( (مؤمنان) مقدار کمی از شب را می خوابند و در سحرگاهان به استغفار در پیشگاه تو می پردازند. ) خدایا، من خوابم گران شد و به طول انجامید و قیامم به آیین بندگی کاستی گرفت و اینک سحر است و من از پیشگاه تو طلب بخشش دارم؛ استغفار کسی که برای خود و به خود، هیچ گونه سود و زیان و مرگ و حیاتی را توانا و دارا
    ص:8

    1- کافی :4 227، کتاب الدُّعاء. در این روایت که از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بیان شده،آیات 98 _ 99 سوره ی یوسف مورد استناد قرار گرفته که آنان گفتند: (یا أبانَا اسْتَغْفِرْ لَناذُنوبَنا إنّا کُنّا خاطئین) و حضرت یعقوب در پاسخ به این درخواست فرمود: (سَوْفَأسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبّی إنَّهُ هُوَ الْغَفورُ الرَّحیم) و رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در تبیین این فاصلهمی فرمایند: «أخّرهم إلَی السَّحر
    2- کافی :4 227، کتاب الدُّعاء. «خَیر وقت دعوتم الله عزَّوجلَّ فیه الأسحارنیست(1)
    از این رو، سزاوار چنان است که در میان موقعیّت های زمانی و مکانی دعا، سحر را اهمّیّتی افزون تر دهیم و از سیره ی پیشوایان خود در بیداری شب الهام گیریم و این امر مهم را غنیمت شماریم که وقت فضیلت نماز شب، هنگامی است که نماز وتر به نافله ی صبح بپیوندد تا بدین سان سربلند از سحرگاهان بگذریم و بر دامن صبح بنشینیم.
    سالیانی نه چندان کم است که در این راستا توفیق بیداری سحر و نیایش با خدای متعال دست داده که امری بسیار مبارک و فرصتی بس مغتنم است. متن انتخابی برای این گفت وگوی جانانه با حضرت حق، دعای ابوحمزه ی ثمالی رسیده از ناحیه ی مولایمان امام سجّاد علیه السلام است. رسم بر این شده که در فرصت میان دو بخش دعا، سخنانی نیز بیان گردد؛ باشد که در زمینه ی تحقّق اهداف نیایش مؤثّرتر عمل کند. حاصل این گفت وگوها تا کنون ثمراتی ماندگار به بار آورده است. نخستین نوشته در این باب، تدوین کتابی با نام حرفی از هزاران در بیان برخی از فضایل مولایمان امیرمؤمنان علی علیه السلام است که به مصداق:
    ص:9

    1- باقیات الصالحات (ضمیمه مفاتیح الجنان)، باب اول، در آداب نماز شب :«إلهی هذا مقام من حسناته نعمه منک و شکره ضعیف و ذنبه عظیم. و لیس لذلک إلّا رفقکو رحمتک، فانّک قلت فی کتابک المنزل علی نبیّک المرسل (کانوا قَلیلا مِنَ اللَّیلِ ما یَهْجَعون وبِالأسْحارِ هُمْ یَسْتَغْفِرونَ). طال هجوعی و قلّ قیامی. و هذا السّحر و أنا استغفرک لذنوبیاستغفار من لا یجد لنفسه ضرًّا و لا نفعًا و لا موتًا و لا حیاهً و لا نشورًا».
    خوش تر آن باشد که سرّ دلبران گفته آید در حدیث دیگران ترجمه ی بخشی از کتاب شرح نهج البلاغه نگارش ابن ابی الحدید معتزلی سنّی مذهب است. این کتاب، حاوی متن و ترجمه و شرح کوتاه 24 حدیث از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به استناد مدارک اهل سنّت در زمینه ی فضل و برتری امیرمؤمنان علی علیه السلام بر دیگران می باشد.
    دومین نوشته، کتابی تحلیلی با نام بر بساط نیایش بود که در مسأله ی دعا به زبان فارسی مباحث متنوّع و دل انگیزی در بر دارد.
    نوشته ی سوم کتابی با نام جان مایه ی سحری است که به شرح یکی از حکمت های ارزنده و آموزنده ی نهج البلاغه اختصاص یافته است.
    نوشته ای که اینک می خوانید، چهارمین حاصل از این سلسله کارهاست. که به نام ره آورد با دقّت و ژرف نگری، معنای پاره ای از واژه ها و عبارات دعای ابوحمزه را در بر گرفته است.
    پیش از این در مقدّمه ی کتاب جان مایه ی سحری _ آن جا که پیشینه ی نوشته هایی از این دست مطرح بود_ آوردم که :
    یادداشت های سال های 1424 و 1425 قمری، غریبانه و از سر نبودِ فرصت به کنجی افتاد و یک بار هم که حرکتی برای سامان دهی آن ها صورت گرفت، به همان دلیل ناکام ماند و راه به جایی نبرد؛ به این امید که فرصتی دست دهد تا با نام ره آورد به زیور طبع آراسته آید و یادآور این حقیقت باشد که :
    هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ از یُمن دعای شب و ورد سحری بود
    ص:10
    اینک خدا را شاکرم که در آغاز سال های 85 و 86 شمسی در دو مقطع زمانی به صورتی پیش بینی نشده، فراغتی دست داد تا در گوشه ای خلوت، فرصت بازبینی و نگارش نهایی آن یادداشت های مورد اشاره فراهم آید و سبب شود تا این کار انجام گیرد و سامان یابد. اینک ره آورد آن فرصت مغتنم، به صورت حاضر به خواننده ی گرامی تقدیم می شود؛ امید که مؤثّر افتد و در راستای هدف نگارشی خود کامیاب گردد
    .


    اصغر صادقی

    دوبی _ اردیبهشت 1386




    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 17-05-2018 در ساعت 01:35
    امضاء



  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    1 فرصت طلایی



    بالاخره ماه رمضان از راه رسید و انتظار به سر آمد؛ امّا این بساط سفره ای است که به سرعت جمع می شود و هنوز گسترده نشده، با قنوت نماز عید فطر که در گوشمان طنین انداز است که «اَللّهُمَّ أهْل الْکِبریاء و العَظمه و أهل الْجود و الجَبروت و أهل العفو و الرَّحمَه و أهل التَّقوی و الم_َغفرَه...» دیگربار جمع می گردد. پس سزاست که قدر آن را بشناسیم و این فرصت طلایی را ارج نهیم؛ چون ما را دستور چنین است که :
    «فرصت های خیر را غنیمت شمارید که چونان ابر به سرعت در گذر است(1)
    این اغتنام فرصت امری است که به بیانات گوناگون در کلام پیشوایان معصوم ما مورد تأکید قرار گرفته است. امیرالمؤمنین علیه السلام
    ص:13

    1- امیرالمؤمنین علیه السلام ،بحارالأنوار:337:71 «انتَهزوافرص الخَیْر فَانَّهاتَمُرّ مَرَّ السّحاب
    می فرماید :
    «هان، ای مردم! لحظه ها را غنیمت بشمارید پیش از آن که پشیمانی شما را دست دهد و پیش از آن که (به فرموده ی قرآن) ( کسی از شما بگوید که: واحسرتا بر آن چه که درباره ی خدا فروگزار نمودم... * و یا این که بگوید: اگر خداوند مرا راه می نمود، من از شمار پرواپیشگان بودم * و یا این که در هنگام دیدن عذاب و رنج اُخروی بگوید: اگر مرا فرصتی دوباره دست دهد و برگشتی در کار باشد، از جمله ی نیکوکاران خواهم بود ) .» (1)
    در همین زمینه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید :
    «آن کس که درِ خیری به رویش گشاده می گردد آن را غنیمت شمارد؛ چرا که نمی داند چه زمان آن در به روی او بسته می شود(2)
    ص:14

    1- بحارالأنوار :77 375 : «أیُّهَا النّاس الآن الآن مِن قبل الندم و مِن قَبل (أنْتَقولَ نَفْسٌ: یا حَسْرَتا عَلی ما فَرَّطْتُ فی جَنْبِ الله... * أوْ تَقولَ: لَوْ أنَّ اللهَ هَدانی لَکُنْتُ مِنَالم_ُتَّقینَ * أوْ تَقولَ حِینَ تَرَی الْعَذابَ: لَوْ أنَّ لی کَرَّهً فَأکونَ مِنَ الْم_ُحْسِنینَ) (زمر :39 57 _59).»
    2- بحارالأنوار 77 : 166 : «مَنْ فتحَ لَهُ باب خیر فَلینتهزه، فَانَّهُ لا یَدری مَتی یغلقعَنهُ
    خلاصه آن که :
    فرصت ها را باید مغتنم دانست.
    این فرصت ها به سرعت از دست می رود.
    لحظه لحظه های زندگی را باید غنیمت شمرد پیش از آن که از دست برود و پشیمانی حاصل آید که ندامت در آن میان سودی ندارد.
    آیات قرآنی با روشنی و صراحت، این پشیمانی را _ برای آن کس که فرصت ها را از دست داده _ به هیچ وجه مفید و مؤثّر نمی داند.
    اینک بنگریم که می خواهیم با فرصت طلایی ماه رمضان چه کنیم:
    امّا این نکته را که چرا حالِ این فرصت زمانی از دیگر احوال زمانه جداست، پیشوایمان امام سجّاد علیه السلام بیان داشته است(1) . رمضان
    ماه روزه، ماه اسلام، ماه پاکی، ماه خلوص، ماه عبادت و بندگی، ماه نزول قرآن و ماه دارای شب قدر است که خود از هزار ماه ارج و قدری افزون تر دارد. دقّت در هر یک از این تعابیر می تواند نشان دهنده ی والاییِ این فرصتِ زمانیِ زودگذر باشد و بدانیم که «هدر دادن فرصت،
    ص:15

    1- صحیفه ی سجّادیّه، دعای 44.
    چیزی جز غصّه و درد و رنج نیست(1)
    اینک در این ماه چه کنیم تا معلوم آید که قدرشناس این فرصت بوده ایم؟ بهتر است که سخنی از خود در میان نیاوریم و به بیانِ راه گشایانه ی پیشوایمان امام سجّاد علیه السلام بسنده کنیم که :
    در آغاز شناختی جامع الاطراف از این ماه به عمل آوریم.
    همه وقت و به ویژه در این ماه، از ارتکاب جرایم و محرّمات دوری کنیم.
    تمامی جوارح خویش را در راه جلب رضایت خداوند به کار گیریم تا آن جا که :
    گوش ما از شنیدن لغو، چشم ما از دیدن لهو، دست ما از ارتکاب معاصی، پای ما از رفتن به خطا باز ایستد و شکم را از حلال، سیر داریم و زبان را به حلاوت ذکر خدا شیرین نماییم.
    در این ماه، روا و سزاست که :
    گرایشمان به تمامی، جلب ثواب باشد.
    گریزمان از خشم و غضب خداوند باشد.
    بندگی مان از پیرایه ی ریا و تظاهر پاک باشد.
    خدای را به وحدانیّت شناسیم، شریکی برای او نگیریم و معبودی جز او برای خود ندانیم.
    نماز را در اوقاتش و بر مبنای آموختن از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به جای
    ص:16

    1- حضرت امیر علیه السلام ، بحارالأنوار 71 : 217 : «إضاعه الفُرصه غُصَّه
    آوریم.
    با ارحام و خویشان خویش، پیوند برقرار کنیم.
    با همسایگان خویش به بذل و بخشش و هدیه فرستادن رابطه برقرار نماییم.
    اموالمان را، با پرداخت حقوق ویژه ی شرعی، پاک سازی کنیم.
    با آنان که به ما پشت کرده و از ما بریده اند، پیشگام پیوندی دوباره باشیم.
    با آن کس که به ما ستمی روا داشته، از درِ مروّت و انصاف درآییم.
    آن را که با ما دشمنی کرده، با دوستی و مهربانی بنوازیم.
    و خلاصه در یک کلام از خدا بخواهیم که :
    «هیچ گاه تنی از فرشتگان تو_ که مأمور گزارشگری کردار و رفتار ماست _ جز با خبر بندگی و پی جوییِ راه های یافتن قرب جوار حضرتت، از ناحیه ی ما، نزد تو نیاید(1)
    خلاصه، این است گوشه هایی از راه و رسم به جای آوردن حقّ نمک در آموزه های دینی ما در ماه مبارک رمضان که عرصه های گوناگونی را در این «فرصت طلایی» پوشش می دهد.
    ص:17

    1- امام سجّاد علیه السلام ، صحیفه ی سجّادیّه، دعای شماره 44 : «حَتّی لا یورد عَلَیکَأحد مِنْ مَلائکَتکَ الّا دون ما نورد مِن أبواب الطّاعه لَکَ و أنواع القُربَه إلَیکَ
    ص:18




    امضاء



  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    2 بازگشت


    در این فرصت _ که شب گذشته با صفت «طلائی» به آن اشاره شد _ از جمله بهترین آداب و اعمال، توبه و انابه و بازگشت به سوی خدای متعال است که در جای خود، از جمله مفاهیم ارزشی مهم در عرصه ی تربیت دینی است.
    توبه دو طرف دارد: یک طرف آن خداست که به فرموده ی قرآن: ( اوست که توبه را از بندگان خویش می پذیرد. )(1) پذیرای توبه است
    تا جایی که: ( بندگان توبه کار را دوست دارد. )(2) در این باره، کار خدا تا
    بدان جا بالا و والاست که حتّی انسانی که اعمالش مخلوطی از صالح و ناصالح است نیز، می تواند _ و چه بسا که باید _ امیدوار باشد که خدای متعال، توبه ی او را بپذیرد؛ چرا که :
    ص:19
    ________________________________________
    1- شوری (42): 26 : (وَ هُوَ الَّذی یَقْبَلُ التَّوْبَه عَنْ عِبادِه).
    2- بقره (2): 223 : (إنَّ اللهَ یُحِبُّ التَّوّابین).
    ( دیگرانی که به گناهان خویش اعتراف نموده و عمل صالح خود را با اعمال ناصالح درآمیخته اند، چه بسا که خداوند توبه ی ایشان را نیز پذیرا باشد. )(1)

    این در طرف اوّل؛ که خداوند پذیرای توبه است، بندگان توبه کار خویش را دوست دارد و همگان _ حتّی آنان که گناه و عمل صالح را به هم درآمیخته اند _ نیز می توانند به پذیرش توبه ی خود امیدوار باشند؛ چرا که خداوند در اوج مهربانی قرار دارد، هم توبه پذیر است، هم می بخشد و هم به رخ نمی کشد. امام پنجم علیه السلام این مسأله را چنین تشبیه می نماید :
    «اگر مسافری در شب تار، تمامیِ زاد و راحله اش را گم کند و آنگاه این گم کرده ی خویش را پیدا کند، چگونه خوش حال و شادمان می گردد! آن گاه که بنده ای گنه کار در پیشگاه خدا توبه می کند و به سوی حضرتش بازمی گردد، خداوند به مراتب بیش از آن مسافر مسرور می گردد.» (2)
    امّا طرف دوم که انسان توبه کار است، او نیز باید به گونه ای عمل کند که زمینه های امید به پذیرش توبه را برای خود، هر چه بیش تر و بیش تر فراهم آورد. پیشوایان دینی قواعدی روشن و عملی در این باب به ما آموخته اند و برای روشن شدن مسیری که انسان توبه کار باید در آن گام نهد، یادآور شده اند که :
    ص:20
    ________________________________________
    1- توبه (9): 102 : (وَ آخَرونَ اعْتَرَفوا بِذُنوبِهِمْ خَلَطوا عَمَلا صالِحآ وَ آخرَ سَیِّئآعَسَی اللهُ أنْ یَتوبَ عَلَیْهِمْ.)
    2- محمّدبن یعقوب کلینی، کافی :2 435 (از مجموعه ی مترجَم 4 جلدی).
    «توبه و بازگشت به سوی خدا چهار مرحله دارد: [ 1 ] در قلب به واقع پشیمانی از گناه داشته باشیم، [ 2 ] این ندامت را به صورت استغفار و طلب بخشش از خداوند بر زبان آوریم، [ 3 ] آن گاه دست و پا و جوارح خویش را به لازمه و متناسب با این بازگشت به کار گیریم، [ 4 ] در گام نهایی تصمیم گیریم که دیگر به این ورطه باز نگردیم.» (1)

    در این صورت می بینیم که این طرف دوم است که باید تکلیف خویش را با انتخاب رویکردی صحیح روشن کند؛ چرا که طرف اوّل کار خود را کرده و در جایگاه پذیرش توبه جای دارد.






    امضاء



  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    روایتی شگفت انگیز از پیامبر رحمت در زمینه ی این توبه پذیری خداوندی بیان گردیده است، آن جا که می فرمایند :
    «آن کس که یک سال پیش از مرگش توبه کند، مورد بخشش خداوند قرار می گیرد. (لختی بعد می فرمایند:) کسی که یک ماه قبل از مرگش زبان به توبه گشاید، خداوند او را می بخشد. (بعد از تأمّلی می فرمایند:) آن کس که فقط یک ساعت پیش از مرگش اظهار توبه کند، مشمول بخشش خدا می گردد. (و در آخرین قسمت بیان خویش با اشاره ی دست به گلوگاه _ که کنایه از لحظه ی جان به لب رسیدن است _ می فرماید:) خدا چنین کسی را می بخشد.» (2)
    روشن است که این کلام، هرگز برای بی باک نمودن ما در گنه کاری نیست؛ چرا که هیچ کس نمی تواند یقین کند که حتماً مشمول
    ص:21
    ________________________________________
    1- امیرمؤمنان علیه السلام ، بحارالأنوار 78 : 81 : «ندم بالقلب و استغفار باللّسان و عملبالجوارح و عزم أن لا یعود.»
    2- صدوق، من لایحضره الفقیه: 133:1. : «... اهوی بیده إلی حلقه، تاب الله علیه.»
    این عنایت حق خواهد شد، ضمن آن که هیچ تضمینی هم بر توفیق توبه در آن لحظه برای فرد وجود ندارد و کسی نیز از زمان مرگش آگاه نیست. در این صورت، بیاناتی از این دست برای آن است که انسان گنه کار در هر وضعی که هست، اوّلا تشویق به توبه و بازگشت گردد، ثانیآ هرگز نومید از رحمت و مغفرت خدای متعال نباشد و زیادیِ معصیت، او را با پدیده ی یأس روبه رو نگرداند.
    امام صادق علیه السلام گزارش دیگری از این توبه پذیریِ خدای متعال می دهد و می فرماید :
    «آن هنگام که آدم چگونگیِ تسلّط شیطان بر انسان و نحوه ی رویارویی با وی را جویا شد، خداوند فرمود :
    فکر و تصمیم گناه را برای فرزندان تو نمی نویسم و اگر کسی مرتکب گناه گردید، تنها یک گناه برایش درج می گردد.
    فکر و تصمیم به عمل صالح و نیکوکاری را _ حتّی اگر عمل نکرد _ برای او می نویسم. و اگر بدان عمل کرد، به ده برابر آن برایش درج می کنم.
    آدم درخواست نمود: خداوندا! مرا در این زمینه آگاهی افزون تر عنایت فرما. خداوند فرمود :
    اگر آدمی زاده ای گناه کند و آن گاه استغفار نماید، من او را می آمرزم و از گناهش درمی گذرم.
    آن گاه که آدم درخواست پیشین خود را تکرار کرد و طلب افزونی اطّلاع در این باب نمود، خدایش فرمود :
    من راه توبه رابرای آنان گشوده ام وآن را چنان شمول وگسترشی داده ام که تا لحظه ی جان دادن،ایشان را در میان گیرد.
    ص:22
    وقتی آدم این کلام را شنید، عرضه داشت که: خدایا این مرا کفایت می کند.» (1)
    بر آنَم که تا سرحدّ امکان در این گفتارها از خود چیزی نگویم و می کوشم تا در پناه کلام راه گشای پیشوایان دینمان حرکت کنم. بدین روی، از روایات، ایشان بسیار سود می برم. امیرالمؤمنین علیه السلام در نیایشی از پیشگاه خداوند می خواهد که :
     «خدایا، آن چه را که تو بهتر از من بر آن ها آگاهی، بر من ببخشای و چنان چه بار دیگر بر آن ها بازگشتم مغفرت خویش را شامل حالم قرار ده.
     خدایا، آن چه را که با خود عهد کردم که در پیشگاهت انجام دهم و تو در این زمینه وفای عهدی در من ندیدی، بر من ببخشای.
     خدایا،آن چه راکه به زبان،ابزارنزدیک شدن به تو قرار دادم ودرقلب با آن از درِ ستیز ومخالفت برآمدم،برمن ببخشای.
     خدایا، اشاره هایی که با گوشه ی چشم به این و آن نمودم، سخنانی که به بیهودگی بر زبان راندم و گرایش های نابجای درونی ام و لغزش های زبانم را بر من ببخشای.» (2)

    و خدا را که چه بسیارند در شیوه ی زندگی روزانه ی ما نگاه های
    ص:23
    ________________________________________
    1- کافی :2 44؛ بحارالأنوار 6 : 18.
    2- نهج البلاغه، خ 78 : «اَللّهُمَّ اغْفِرْ لی ما أنتَ أعْلم بِهِ منّی... اَللّهُمَّ اغْفِرْ لی رمزاتالالحاظ و سقطات الألفاظ و شهوات الجنان و هفوات اللّسان.»






    امضاء



  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    اشارت آمیز، سخنان بیهوده، دلْخواسته های نابجا و لغزش های زبانی ناروا!
    حال اگر در آیات و روایات ما آمده که خداوند توبه پذیر است، بازگشت به سوی او در چنین عرصه های خطرناکی می تواند کارساز باشد و صحیفه ی سیاه عملکرد انسان های گنه کار را بار دیگر سفید و متلألا گرداند.
    بد نیست در پایان این بخش، به آفت مهمّی نیز اشاراتی رود که می تواند سدّ راه گردد و ما را از این خیر کثیر محروم سازد :
    توبه را تأخیر انداختن، انسان را در دام فریب کاری می اندازد و در بند حیرت و سرگردانی گرفتار می سازد که امام فرموده :
    «تأخیرانداختن توبه، فریب خوردن است و پی آمد آن حیرت.» (1)

    این هر دو، ابزار دست شیطان است؛ هم فریب می دهد و هم تأخیر در توبه را موجب می شود در روایات، از «مسوّف توبه» به بدی و نابکاری یاد شده است تا آن جا که فرموده اند :
    «تأخیرکننده در توبه، از خطرِ دررسیدن مرگ در جایگاهی بسیار حسّاس و خطیر قرار دارد.» (2)

    ص:24
    ________________________________________
    1- امام جواد علیه السلام ، بحارالأنوار 6 : 30 : «تأخیر التّوبه اغترار و طول التّسویفحیره.»
    2- امیرالمؤمنین علیه السلام ، مستدرک نهج البلاغه :2 348 : «مسوف نفسه بالتَّوبه مِنهجوم الأجل عَلی أعظم الخطر.» مرحوم مجلسی در جلد 6 مجموعه ی ارزنده یبحارالأنوار بابی را ذیل عنوان «التوبه و أنواعها و شرائطها» گرد آورده و 78 روایت را دراین زمینه نقل کرده است.

    امام علی علیه السلام این تسویف را صریحآ کارِ شیطان می داند و می فرماید :
    «باید که بنده ی خدا از ناخشنودیِ او بهراسد، خویشتن را اندرز دهد و توبه را جلو اندازد و بر تمایلات نفسانی چیره آید؛ چرا که زمانِ در رسیدن مرگ بر او پوشیده و آرزوهایش در کار فریب اویند. شیطان بر او گماشته و ایستاده تا نافرمانیِ خداوندی را در نظرش بیاراید و آن گاه که وی مرتکب گناه گردید، وی را به توبه دلْخوش و امیدوار سازد و آن زمان که قصد توبه کرد، تا آن جا که می تواند، این چاره جویی را به تأخیر بیندازد.» (1)
    فقط حقایق نهفته در این کلام نورانی را شماره می کنیم که عبارت اند از :
    1. هشدار انسان ها به خداترسی و تقویپیشگی
    2. ضرورتِ پنددهیِ انسان به خود
    3. تأکید بر پیش انداختنِ توبه
    4. چیره آمدن بر امیال و خواسته های ناروا
    چرا انسان باید چنین کند؟ بدان روی که :
    ص:25
    ________________________________________
    1- نهج البلاغه، خ 64 : «فاتّقی عبد ربّه... یمینه التّوبه لیسوّفها.»
    1. سرآمد و مرگش از او مخفی است.
    2. درازیِ آرزوهایش او را می فریبد.
    3. شیطان هم در این میانه مأمور اوست.

    شیطان چه می کند؟ باید دانست که :
    1. گناه را برای انسان می آراید تا مرتکب شود.
    2. وی را به توبه، دلْخوش و امیدوار می سازد.
    3. به گونه های مختلف انجام این چاره را به تأخیر می اندازد.






    امضاء


  8. Top | #7

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    به یاد داشته باشیم که مولایمان امام سجاد علیه السلام در این مناجات سحرگاهی، با یادآوری همین مسئله، همراه نشدن با تائبان را بلای بزرگی بر می شمارد و می فرماید :
    «خدایا مرا چه شده هر زمان که با خود می گویم درونم سامان یافته و به مجالس توبه کنندگان نزدیک شده ام حالتی برایم پیش می آید که گامهایم را می لرزاند و میان من و خدمت تو حائل می گردد.» (1)

    پس رواست که در این شبها از خدا بخواهیم که خدایا:
    «مرا به مقام توبه به درگاهت نایل فرما.» (2)
    امید که خداوند بر ما رحم آورد و در این فرصت طلایی رمضان به همگان توفیق توبه را نصیب نماید.
    ص:26
    ________________________________________
    1- دعای ابوحمزه: «مالی کلما قلت قد صلحت سریرتی و قرب من مجالس التوابینمجلسی عرضت لی بلیه أزالت قدمی و حالت بینی و بین خدمتک.»
    2- دعای ابوحمزه: «و انقلنی الی درجه التوبه الیک».






    امضاء


  9. Top | #8

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    3 مغفرت


    از جمله واژه های مطرح در نیایش ها که در بسیاری از موارد همراه با توبه در میان می آید، لغت «مغفرت» است، که به ویژه ره آورد لبریز ماه رمضان نیز برشمرده شده است. پیامبر صلی الله علیه و آله در جمعه ی پیش از آمدن این ماه فرمود :
    «هان، ای مردم! ماه خدا همراه با برکت و رحمت و مغفرت به شما روی کرده است.» (1)
    اگر بدانیم که پی آمد و ثمره ی توبه، آن جا که خدا بخواهد آمرزش است، آن گاه هم به توبه روی می آوریم و هم مغفرت را امید می بریم. چرا که این دو واژه در فرهنگ دینی با هم گره خورده است. امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید :
    ص:27
    ________________________________________
    1- اقبال الاعمال: 2. : «قَد أقبل إلیکُم شَهر الله بِالْبَرکَه و الرَّحمَه و المغفره.»
    «توبه همپای آمرزش است.» (1)
    این همراهی و همپایی نشان از آن دارد که خداوند، زمینه را برای آمرزش و گذر از گناه انسان، از هر جهت فراهم آورده است. واژه ی «انابه» نیز بار پشیمانی را در دل دارد؛ یعنی عضوی مهم از عناصر چهارگانه ی ضرور در آیین توبه ورزی است که پیش از این بدان اشاره رفت.
    این بازگشت به سوی خدا با حال پشیمانی، در فرهنگ ارزشی اسلام تا بدان جای مطرح است که امیرمؤمنان می فرمایند :
    «اگر مردم زمانی که گناه می ورزند، توبه نموده و استغفار پیشه کنند، نه به عذاب گرفتار می شوند و نه هلاکت آنان را در میان می گیرد.» (2)

    یعنی که میان عصیان، انابه، استغفار از یک طرف و برکنار ماندن از عذاب و هلاک از طرف دیگر، پیوندی عمیق برقرار است. در این صورت، این نومیدی از رحمت خداست که جای شگفتی و سؤال دارد و همین امر سبب شده که آن امام همام علیه السلام بفرماید :
    «در شگفتم از آن کس که نومیدی وی را دست می دهد و حال آن که همراه او راه نجاتی به عنوان استغفار قرار داده شده است.» (3)
    ص:28
    ________________________________________
    1- غرر و درر، ح 9747 : «مَعَ الانابَه تَکون المغفرَه.»
    2- غرر و درر، ح 7583 : «لَوْ انَّ النّاس حین عصوا أنابوا و استغفروا، لَم یعذّبوا و لمیهلکوا.»
    3- غرر و درر، 6258 : «عجبت لِم_َن یقنط و مَعَه النَّجاه و هو الاستغفار.»
    ص:29
    قرآن مجید در این زمینه اطمینان خاطر می دهد که :

    ( هر آن کس که راه عمل نادرست در پیش گیرد و یا بر خود ستم روا دارد و به دنبال آن، از خداوند طلب آمرزش نماید، خدا را بخشاینده ی مهربان خواهد یافت. )(1)


    توجّه به این نکته ضروری است که در فرهنگ دینی، از گناه به عنوان «ستم بر خود» یاد می شود. این تعبیر جای تأمّل دارد که چه بسا فرد به انگیزه ی بهره وری و کام جویی، عمل گناه آلوده ای را انجام می دهد، حال آنکه واقعیّت چیز دیگری است. در این صورت اگر انسان بخواهد به واقع جلب منفعتی برای خویش نماید، باید از ارتکاب گناه دوری گزیند و بر آن اندیشه ی ناروای بهره مندی، خطّ بطلان کشد. جمله ی:

    «خدایا، بر خود ستم روا داشتم و از رهگذر نادانی ام بر تو جرأت ورزیدم.» (2)

    در دعای کمیل، گواه صادقی بر درستی این سخن است. جالب آن که در نگرش دینی، ریشه و اساس این ستم بر خود، ناآگاهی دانسته شده است. عبارت :

    «خدایا، بر بنده ی نادان خویش رحم آور.» (3)
    ص:30
    ________________________________________
    1- نساء (4): 111 : (وَ مَنْ یَعْمَلْ سوءًا أوْ یَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ یَسْتَغْفِرِ اللهَ، یَجِدِ اللهَغَفورًا رَحیم ًا).
    2- «ظلمتُ نَفْسی و تَجرّأت بِجَهلی.»
    3- امام عصر علیه السلام : «فَارْحَم عَبدکَ الْجاهل.»
    ص:31




    امضاء


  10. Top | #9

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    در دعای افتتاح و عبارت :

    «خدایا، از رهگذر نادانی ام بر تو، به ارتکاب گناه مبادرت ورزیدم.» (1)

    در دعای کمیل، بیانگر این حقیقت می باشند. امام امیرالمؤمنین علیه السلام در زمینه ی رحمت و مغفرت خداوندی می فرماید :

    «خدایا، من امید آن دارم که تو مرا به سوی گنجینه های رحمت و مغفرت رهنمون گردی.» (2)

    و نیز در بیانات ایشان آمده است که :

    «چنین نیست که خداوند، دری به نام توبه را برای بنده ای بگشاید، امّا راه مغفرت و بخشایش را بر او ببندد.» (3)

    این مطلب آن جا مطرح می گردد که حضرتش پیش از این یادآور گشوده شدن باب شکر و ثمره ی آن یعنی زیادتی و نیز باب دعا و پیامد آن یعنی اجابت شده اند.
    در پایان این گفتار، توجّه به دو نکته ی اساسی ضروری است :
    اوّل آن که ما را نرسد تا برای خدا قاعده تراشی کنیم؛ چرا که (او
    ص:32
    ________________________________________
    1- «و تجرّأت بِجَهلی.»
    2- نهج البلاغه، خطبه ی 191 : «وَ قد رجوتک دَلیلا عَلی ذَخائر الرَّحمه و کنوزالمغفرَه.»
    3- نهج البلاغه، حکمت 435 : «ما کانَ الله لیفتح لعبد باب التَّوبَه و یغلق عَنهُ بابالمغفرَه.»
    درباره کارش مورد سؤال قرار نمی گیرد )(1) ؛ ضمن آن که حکیم است و
    کارها را به حکمت به انجام می رساند.
    دوم آن که توبه پذیر بودنِ خدا و موضوع مغفرت با همه ی گستره ی آن، هرگز مجوّزی برای گناه پیشگی نیست؛ زیرا همین خدا است که:
    «در موضع عفو و رحمت، مهربان ترین مهربانان است؛ امّا در جایگاه تنبیه و مکافات هم سخت ترین مکافات کنندگان است.» (2)

    در پایان این بحث یاد آور می شویم که حالِ انسانی که از یک سو خود و گناهان خویش را می بیند و از سوی دیگر گستره ی مغفرت حق تعالی را می نگرد، دقیقاً حال همان کسی است که امام سجاد علیه السلام به وصف آورده است، آنجا که به پیشگاه خداوند عرضه می دارد:
    «آقای من! من چیزی از تو درخواست می کنم که سزاوارش نیستم، امّا تو در خور پرهیزگاری و شایسته آمرزشی. پس مرا بیامرز و بر من، آن نگاه عیب پوش خود را بیانداز تا بر زشتی هایم پرده افکند و آن ها را بر من ببخشای و آن اعمال را بر من _ خرده _ مگیر، که تو دارای احسان همیشگی و گذشت
    ص:33
    ________________________________________
    1- انبیاء (21): 24 : (لا یُسْألُ عَمّا یَفْعَلُ.)
    2- امام عصر علیه السلام ، دعای افتتاح : «أرحم الرّاحمین فی مَوْضع العفوّ و الرَّحمه و أشدّالمعاقبین فی موضع النّکال و النّقمه.»
    بزرگ و بخشایش بزرگوارانه هستی.» (1)

    ص:34
    ________________________________________
    1- دعای ابوحمزه: «سیدی أنا أسألک ما لا استحق و أنت اهل التقوی و اهلالمغفره، فاغفرلی و ألبسنی من نظرک ثوباً یغطّی علیّ التبعات و تغفرها لی و لا اطالب بها، انّکذو منّ قدیم و صفح عظیم و تجاوز کریم.»





    امضاء


  11. Top | #10

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    4 پارسایی و پرواپیشگی : «ورع»

    در آخرین جمعه ی ماه شعبان، پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم سخن از ماه رمضان در میان آورد و بخشی از ویژگی های این ماه را برشمرد. حضرتش در پاسخ به این پرسش که:
    برترین اعمال در این ماه چیست؟
    فرمودند :
    «پارسایی و پرهیز از آن چه خداوند نهی نموده است.» (1)
    شب های پیش گفته شد که این فرصت زرّین را در ماه مبارک باید مغتنم شمرد و توبه پیشه کرد و مغفرت را درخواست و انتظار کشید. پیرامون هر یک از این سه سرفصل، گفت وگویی کوتاه به عمل آمد. اینک به اینجا می رسیم که ورع بهترین خصلتی است که می توان در این دوران طلایی از آن بهره جُست. شب ها هم در بخشی از
    ص:35
    ________________________________________
    1- اقبال الاعمال: 3. : «ما أفضل الأعمال فی هذا الشّهر؟ الورع عَن محارم الله.»
    نیایشی که بدان مشغولیم (ابوحمزه)، عرضه می داریم که:
    «خدایا، ما را آن پارسایی عطا کن که از پهنه ی عصیان تو دورمان دارد.» (1)
    حال بنگریم که این ورع در آموزه های دینی به چه معنا آمده است. به نظر می رسد که ورع عبارت از نیروی بازدارنده ی درونی است که انسان را از ارتکاب گناه جلوگیر می شود و خود، از واژه های اساسی و مطرح در اخلاق عملی اسلام است. انسانِ بهره مند از این نیرو را «وَرِع» گویند. این نیرو از درون موجب می شود تا ما از گناه فاصله بگیریم، از این رو این کانون به عنوان یکی از مهم ترین اهداف شیطان، مورد حمله ی او و کارگزارانش به صورت های گوناگون است تا به هر صورت، ما را از درون تهی سازد و این نیرو را از ما باز ستاند و حال آن که تهی شدن از این خصلت همپای بی دینی است و :
    «آن کس که از ورع تهی گردد. دین باوریِ خویش را تباه کرده است.» (2)
    از جمله خواص این ورع به عنوان نیرویی بازدارنده در درون، سامان دهی و تدارک بیرونی زیبا و دوست داشتنی برای انسان است تا جایی که :
    «زیباییِ انسان مؤمن در ورع او جلوه می نماید.» (3)
    و :
    ص:36
    ________________________________________
    1- دعای ابوحمزه ی ثمالی : «و ورعآ یحجزنی عَن مَعاصیکَ.»
    2- غرر و درر، ح 3137 : «أفسد دینه مَن تعرّی عَن الورع.»
    3- غرر و درر، ح 4747 : «جمال المؤمن ورعه.»
    «نشانه ی دین داریِ بنده، همین پارسایی و پرواپیشگیِ اوست.» (1)
    و :
    «پارساییِ مردم با ایمان، در عملِ ایشان آشکار می گردد.» (2)
    ده ها روایت دیگر در این باب آمده که جملگی بر آن اند تا انسان ها با تدارک درونی آباد و بهره مند از این ارزش والا، بیرون خویش را آبادان نمایند.
    و این، درست در نقطه ی مقابل ریا و سمعه است که همواره ظاهری سامان یافته را بدون بهره مندی از ریشه ی درونی به بار می آورد و چندان پایه و مایه ندارد. به همین جهت است که در دعا، از خدا می خواهیم که :
    «پروردگارا، قلبم را از هجوم ریا و شکّ و سمعه در دینت، خالی و دور نگه دار.» (3)

    در روایات، این تعابیر در مورد ورع به کار رفته که نگاه دقیق به هریک از آن ها، ابعاد زیادی از این واژه را روشن می نماید :
    «سپر محافظ»، «بهترین لباس»، «بهترین همنشین»، «والاترین
    ص:37
    ________________________________________
    1- غرر و درر، ح 5103 : «دلیل دین العبد ورعه.»
    2- غرر و درر، ح 10129 : «ورع المؤمن یظهر فی عمله.»
    3- امام سجّاد علیه السلام ، دعای ابوحمزه ی ثمالی : «و ابرء قَلْبی مِنَ الرِّیاء وَ الشَّکّ والسّمعَه فی دینکَ.». در این مورد در گفتارهای 13 تا 16 همین مجموعه، توضیح بیشترخواهد آمد.
    عمل»، «اساس ایمان»، «راهنمای رستگاری»، «اساس تقوی»، «بهترین امور دین»، «نشانِ دین داری»، «زینت ایمان»، «سرمنزل ایمان»، «زاد و توشه ی اُخروی»، «اصلاح دین و انسان»، «عامل صیانت نفْس»، «پناهگاه» و ده ها تعبیر بلند دیگر که هر یک از منظری ویژه، بیانگر بار ارزشی این خصلت پسندیده می باشد، تا جایی که امام علی علیه السلام می فرمایند :
    «هر که دوست دار ماست، باید چونان ما عمل نموده و جامه ورع در بر کند.» (1)
    واژه ی جُلباب که در این حدیث به کار رفته به معنی پیراهن است. ریشه ی این لغت، جَلَبَ است، یعنی: به سوی خود کشانیدن. بدین روی، خاصیّت ورع آن است که مردم را به طور طبیعی به سوی دارنده ی این ویژگی ارزشمند می کشاند. از این رو شاید بتوان گفت که بهره مندی از این خصلت، مصداقی روشن و نشان تحقّق این دستور دینی است که :
    «مردم را به غیر از طریق زبان هایتان، به دین باوری فراخوانید.» (2)
    اینک که سخن از ورع و پروا در میان آمد، برخی هشدارهای پیشوایان دین را نیز در این باره مرور می کنیم.
    رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است :
    ص:38
    ________________________________________
    1- غرر و درر، ح 8493 : «مَن أحبّنا فَلیعمل بِعَملنا و لیتجلبب الورع.»
    2- بحار الانوار :67 309. «کونوا دعاه النّاس بِغَیر ألسنتکُم.»
    «اگر آن قدر نماز بخوانید تا چونان کمان خم شوید، اگر روزه بگیرید تا چون چوبه ی تیر تراشیده شوید، خدا این اعمال شما را جز با ورع پذیرا نیست.» (1)

    عمروبن سعید از جمله شیعیان دوستدار امام صادق علیه السلام است. به حضرتش عرضه می دارد که: من تنها هر دوسال یک بار شما را دیدار می نمایم. خوب است به من سفارشی فرمایید. آن حضرت درخواست او را این چنین اجابت می فرمایند که :

    «من تو را به تقوی، ورع و تلاش (در راه خدا) سفارش می کنم. و بدان که کوششی که در آن ورع نباشد، راه به جایی نخواهد برد.» (2)
    امام سجّاد علیه السلام می فرمایند :
    «آن گاه که ورع در میان نباشد، دینداری از میانه پای در می کشد.» (3)
    رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند :
    «همنشینان خداوند در رستاخیز، آن ها هستند که در دنیا ورع و زهد پیشه کردند.» (4)
    هم ایشان می فرمایند :
    «دو رکعت نماز هم پای ورع و پارسایی، از هزار رکعت نماز آن کس که پارسایی و بی پروایی را به هم آمیخته، ارزشی
    ص:39
    ________________________________________
    1- بحارالأنوار 81 : 258.
    2- بحارالأنوار 67 : 296.
    3- بحارالأنوار 67 : 308.
    4- میزان الحکمه، ح 21345 : «جلساء الله غدآ أهل الورع و الزّهد فی الدُّنیا.»
    والاتر دارد.» (1)




    امضاء


صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi