گنبد سبزِ چمني، توش گلِ سرخِ يمني، چشمه آبش را ببين، شطِّ فراتش را ببين
هندوانه
دو دكان پنج خريدارلِنگِشو بگير، بزن به ديوار
گرفتن اب بيني با دست
صندوق چوبي، پر از روغن كوهي
گردو
بافتم و بافتم، پشت كو انداختم
گيس
يوز پلنگ بي دُم، نه جو خورده نه گندم، گشت زند بيابان، نفع دهد به مردم
زنبور عسل
از اينجا تا به شوشتر همه ش خونِ كبوتر
گل سرخ
از دور ديدم ماه را از دل كشيدم آه را
آن ترك تير انداز را برهم زده شيراز را
کبريت
اطلس سبز وسرخ پوشيده، درميان دو كاسه چوبين، نو عروسي به ناز خوابيده
پسته
اولم آخر پلنگ است كه زيبا وقتِ جنگ است دومم آخر شير است
كه بر جنگل امير است سومم ميان ببر است چو توفان و چو ابر است آخرم آخر گربه است ولي مايه خنده است
با بچه ها همبازيم چه نازيَم، چه نازيَم مَشَشنگَم و قشنگم كه خيلي شوخ و شنگم
گربه
اولم اول پياز است دومم اول ساز است چهارمم آخر هسته توي صندوقچه بسته
ا اولم اول زمستان، آخرم آخر باغ دومم رفته زبستان، آمده ميان باغ
زاغ
![]()