آیا در هستی بدی وجود دارد؟
این مسئله قابل بحث است و در قسمتهای دیگر کتاب از آن بحث شده است ، اما اگر بدانیم که تا چه حد ، ما ، خودمان در تعالی بینشی و توحیدی هستیم ، قضاوت ما درباره هستی و دیگران ، مسلّماً تفاوت خواهد داشت .
اگر به دریای بی نهایت الهی متصل شویم ، این دریا که کوثر است ، کمتر از زشتیها و بدیها و ظلمتها (اگر معتقد باشیم که وجود دارند) متأثر می شود تا این که وجود ما ظرف کوچکی باشد .
علی(علیه السلام) به کمیل می فرماید :
إنّ هذه القلوب أوعیه فخیرها أوعاها .
مردم ، مثل ظرفهایی هستند که بهترینشان پرظرفیت ترین آنهاست .
ظرفیتهای بزرگ ، کثافات را بهتر در خود حل می کنند ، تاظرفیت های کوچک .
و علی(علیه السلام) در جای دیگر می فرماید :
احصد الشّرّ من صدر غیرک بقلعه من صدرک .
اگر می خواهی شر را از سینه دیگران دور کنی ، از سینه خود دور کن .
نقل است که خداوند به عیسی فرمود :
«برو و بدترین مخلوق را بیاور!» عیسی چند روز تلاش کرد ، ولی چیزی نیافت تا سرانجام به سگ مرده ای برخورد بدبو و متعفن .
آن را قدری کشاند تا در راه پشیمان شد .
خطاب به خداوند عرض کرد :
«چیزی نیافتم!» خدا فرمود :
«اگر همان سگ را آورده بودی ، حتماً مورد خشم من قرار می گرفتی!»
چرخ کجرو نیست ، تو کج می بینی ای دور از حقیقت
دیگران
را گر نکو خواهی برو خود را نکو کن
آنکس که نکو گفت ، همو خود نیکو است
و آنکس که بدی گفت ، بدی سیرت او است
حال متکلم از کلامش پیدا است
از کوزه برون همان تراود که در اوست