❤ |
ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 25-08-2023 در ساعت 13:44
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
موضوعات تصادفی این انجمن:
- ویژه نامه وفات حضرت فاطمه معصومه (س)* بانوی...
- ویژه نامه شهادت امام محمد باقر علیه السلام...
- وبژه نامه شهادت مظلومانه امام رضا علیه...
- .۩~•۩ سجاده خون{ویژه نامه شهادت مولی...
- ۩۞ويژه نامه شهادت جانگذار امام جعفر صادق...
- ویژه نامه وفات حضرت زینب علیها السلام *...
- غروب محزون خورشید قم{ویژه نامه وفات حضرت...
- ۩۞۩ ويژه نامه سالگرد ارتحال ملکوتي حضرت امام...
- ویژه نامه شهادت امام زین العابدین علیه...
- ویژه نامه غروب آفتاب جماران ( رحلت امام...
❤ |
لجه ای از اقیانوس معرفت امام
قال الامام الحسن المجتبی(عليه السلام):
المَسؤولُ حُرّ حَتی یَعِد ، وَ مُستَرِقُ المَسئولِ حَتی یَنجَز؛
امام حسن مجتبی علیه السلام فرموده اند :
انسان تا وعده نداده ، آزاد است . اما وقتی وعده می دهد زیر بار مسؤولیت میرود،
و تا به وعده اش عمل نکند رها نخواهد شد .
(بحار الانوار،ج78،ص113)
ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 25-08-2023 در ساعت 13:45
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
صبورانه
در سوگ کیست که زمین ـ مادر دلتنگی های عالم ـ سیاه پوشیده است؟
دریاها، زیستن کدام مرد را این گونه می گریند؟
زیستنی غریب و پروازی غریبانه جز صفت مردان
خدا، صفت که می تواند باشد؟!
مدینه، ناظر تشییع غریبانه فرزند علی علیه السلام
فرزند فاطمه علیهاالسلام ، فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله است.
گلوی کوچه ها گرفته است. می دانند که نباید فریاد بزنند.
می دانند که باید بنشینند و تماشا کنند.
باید این داغ را شانه به شانه به دوش کشیده
و صبورانه، بغض در گلو خفه کنند.
غریبی اش را سال ها پیش مادرش دیده بود که می فرمود:
«هر کس برای حسنم گریه کند، در قیامت چشمانش گریان نخواهد بود»؛
اما افسوس که آن روز به جای اشک، باران تیر بر
تابوت داغ سنگین مدینه می بارید.
این سنت نامردان تاریخ است که همواره مردانگی را تحمل
نمی توانند کرد. عهدشکنی را به مثابه عهدی استوار، به دوش
می کشند و خانه بر شانه باد ساخته اند.
اکنون نوبت امام حسن علیه السلام است که تنهایی و
غربت مدینه را به ارث ببرد.
چرا باید فرزندان پیامبر صلی الله علیه و آله
شهر پیامبر را با خاطرات تلخش بشناسند؟
شهری که روزی پایکوب آمدن پیامبر بود، اینک خفقانی شده است
که حتی مانع به خاک سپردن فرزند پیامبر می شود!
کاش می شد سوگ سروده های زمین را شنید!
کاش صدای به هم خوردن پنجره ها را از بهت این
وقایع عظیم می شد از سطور دلتنگ تاریخ شنید!
فرزند پیامبر، فرزند علی علیه السلام و فرزند فاطمه علیهاالسلام دارد
تشییع می شود و زمین ـ مادر دلتنگی های عالم ـ سیاه پوشیده است.
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
آه از مـصیـبـت حـَـسـن و حـال مـضـطـرش
اَحـشــای پــاره پــاره و، قــلــب مــکــدرش
آن دردها کـه در دل غـمگین نهفتـه داشـت
و آن زهــرهـا کـه در جـگــر افـروخـت آذرش
آن طـعـنـهها کـه خورد ز دشمـن به زندگی
و آن تـیـرهـا کــه زد پـس مـردن بـه پـیکرش
یـک لـحظه ساغرش نشد از خون دل تهی
بــعــد شـهـــادت پـــــدر و فـــوت مــــادرش
الله اکـبـر از لــب آبـــی کــه نـیــمــه شـب
نـوشــیــد و سـر زد از جــگــر الله اکــبــرش
ز الـمـاس سوده، رنگ زمرد گـرفت، سیـم
یـاقـوت کرد جـَزع و چـو بــیـجـاده، گـوهـرش
آهـی کـشید و طشت طلب کرد و خون دل
در طـشت ریــخـت نـزد ستـمدیده خواهرش
زینب چو دید طشت پر از خون، فغان کشید
گـویـی بـه خـاطـر آمـد از آن طـشت دیگـرش
چـنـدان کـشیده آه کــه آتـش گـرفـت چـرخ
چندان گریست خون که گذشت آب از سرش
"ادیب الممالک فراهانی"امیری
ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 25-08-2023 در ساعت 13:46
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
زینب ای عصاره ی صبرم، آرامش دلم!
هیچ گاه نتوانستم از غصه ی دلم برایت بگویم
و خستگی هایم را به پای نگاه مهربانت بریزم
هرچند همه ی دلخوشی ام تو بودی!
تو کربلا را در پیش داری، همان یک عاشورا برای پیرکردن
تو بس است، مخواه که حدیث غربتم را برایت بازگویم
که تاب دیدن اندوهت را ندارم!
روایت تنهایی من تکرارِ مظلومیت پدر است که مرا نیز تنها گذاشتند
پشتم را خالی کردند آن چنان که فرماندهان لشکرم در
خظ به معاویه نوشتند
«اگر به عراق آیی پیمان می بندیم که حسن را دست بسته به تو می سپاریم». ب
گذار مرا «مزل المؤمنین» خطاب کنند، بگذار سنگم بزنند
و بگویند مؤمنین را روسیاه کردی!
اما کدام مؤمن! ایماننزدانیان بازیچه ای است برای رسیدن
به آن چه نفسشان می طلبد!
من از کوفیان دلسرد شدم چون پدرم راکشنتد، اثاثم را
غارت کردند و نیزه بر شکمم زدند....
شایعه ی سازشِ من با معاویه که پخش شد، خیل عظیمی
از لشکرم به سوی خیمه ام حمله کردند، شمشیرها
به رویم کشیده شد و مظلومیت جامه ای شد بر اندامم!
زینب جان! قاسم این جا چه می کند؟
چطور از نگاه تو فرار کرده و خودش را به بسترم رسانده است
او راآرام کن خواهرم!
به او بگو اگر بعد از من بچه های مدینه او و عبداللّه کوچکم
را آزار دادندو در نزدشان نام مرا به بدی بردند
غم به دلشان راه ندهند و نزد عمویشان عباس علیه السلام بروند.
تا عباس هست بوی یتیمی در شامه ی هیچ کودکی نمی پیچد
و احساس بی کسی بر دل هیچ غریبی چنگ نمی زند.
به او بگو که پهلویش ذخیره ی کربلاست و دست کوچک عبداللّه
نذر حسین علیه السلام، بگو که جای مرا در کربلایش حسین خالی نگذارند.
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
پاره جگر شقایق
مدینه این شب ها، قلبِ غم زده عالم است.
چشم دل که بگشایی، خاکستر مرگ بر سر و روی مردمانش می پاشد
و در داغ هجران محبوب، روی غمزده احساس را می خراشد.
کاش مثنوی غربتش را ورق بزنی تا تو را هم راز سینه ای کند که
هرگاه در فراق رسول خدا صلی الله علیه و آله ، در تنگنای پرآشوب
روزگار محبوس می ماند، عطر یار سفر کرده را از شمیم بهشتی
پاره جانش حسن علیه السلام می بویید!
بارها از دریچه چشمان غفلت زده مردمش دیده بود که
پیامبر، دو ریحانه آسمانی اش را بر روی پاهای معراج رفته اش
می نشاند و لبان مبارک خود را بر غنچه لب هایشان می گذاشت؛
گویی که گل های بهشت خدا را می بوید و می بوسد.
اگر دل به داغ های سینه اش داده ای، می دانی که در پاره های جگر
کدام شقایق دل سوخته اش متحیر مانده و شادابی و شکوه روزهای
حضور پیامبر را به تنهایی و بی کسی کدام فرزند غریب او وا داده است.
امشب، رد اشک ها را که بگیری، تو را یکسره تا سال های پربهاری
خواهد برد که پاره تن زهرا و علی علیه السلام ، بر پشت دو تا
شده اشرف عالمیان در محراب عبادت، می نشست و خدا می داند
که سجده پیامبرش، به جهت آن طولانی می شد
که مبادا دردانه اهل آسمان آزرده گردد.
امشب، پلک های مدینه تا صبح، میزبان سپیدی بال های
روشن ملائک است؛ خیل فرشتگانی که آمده اند، تک ستاره
جوانان بهشت را بر روی دستان زمین، رصد کنند.
ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 25-08-2023 در ساعت 13:47
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
فعالیتهای فرهنگی- هنری- ادبی- صوتی و تصویری
ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 14-09-2023 در ساعت 16:48
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
آفتاب حسن : رویکردی تحلیلی به زندگانی امام حسن مجتبی (علیه السلام
شهادت امام حسن مجتبی علیهالسلام هفتـم صفـر یا 28 صفر؟!
نمونه هايي ازكرامات و سخاوت امام حسن مجتبي عليه السلام
پـرتـوى از سيـره و سيمـاى امـام حسن مجتبـى عليه السلام
وصيت نامه امام حسن (ع) به برادرشان امام حسين (ع)
چهل سخن حكمت آموز از امام حسن مجتبی عليه السلام
گزیده ای از احادیث امام حسن مجتبی(علیه السلام)
بررسی دلائل صلح امام حسن مجتبی علیه السلام
انتظارات امام حسن مجتبی (ع) از شیعیان
سلوک قرآنی امام حسن مجبتی علیه السلام
زیارت نامه امام حسن مجتبی(علیه السلام)
صبر در سیره امام مجتبى (علیه السلام )
پرتوی از زندگانی امام حسن مجتبی (ع)
قرآن و امام مجتبی علیه السلام
شکوه صبر
ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 25-08-2023 در ساعت 14:04
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
لحظه هاى غریبى است. شکوه برزخى یک سفر بى بازگشت؛
بغض ترک خورده یک سکوت طولانى!
زمان به افطار نزدیک مى شود و زمین به لرزشى عظیم تن مى دهد.
روزه سختى بود. همه زخم هاى اسلام در روزه امروز او حلول کرده است.
بغض، گلوى صبرش را مى فشارد.
مدت هاست که با غمى مهیب دست به گریبان است،
ولى اینک دلش براى سفرى تنگ شده است!
این شب ها، مکر مخفیانه اى در خانه او رخنه کرده است.
همسرش جعده، مدتى است مرموز و تلخ به او مى نگرد.
عجیب تر اینکه از نگاه امام فرارى است.
به غروب نزدیک مى شود؛ به غروبى غریبانه!
پس از على علیه السلام ، چه بار سنگینى بر شانه هاى شکسته اش منزل کرد!
آن جماعت به ظاهر مسلمان، چقدر پشت او را خالى کردند
و چه ها بر سر دل بى تابش آوردند! خدا مى داند.
اینکه با قرصى نان و مشتى خرما و جرعه اى آب روزه بگشاید، افطار نیست.
آیا روزه خاموشى او را گاه افطارى روشن فرا مى رسد؟!
تقدیرش روزه صبر و سکوت بود و تقدیر حسین علیه السلام
افطار روشن فریاد و حماسه.
از کوزه مى نوشد تا افطار کرده باشد،
اما زهر در تاروپودش حلول مى کند و... .
زینب علیهاالسلام جامه سوم مصیبت را بر تن مى کند.
شام سیاه مدینه جارى شده و جگر پاره امام بر تشت... .
بقیع منتظر است؛ زیرا خوب مى داند دشمن اجازه دفن او را
کنار مرقد پیامبر نخواهد داد؛ حتى اگر جنازه اش تیرباران شود...
روزگار غریبى است و امام مجتبى علیه السلام تنهاترین مرد.
این را شهادت غریبانه اش شهادت داده است.
محبوبه زارع
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
با بغض های تلخ
بوی غربت حنجره ات، جهانی را غریبانه به گریه می اندازد.
نفس های غریبانه ات، گریبانت را آغشته غریب ترین پیراهن ها کرده است.
در پیراهنت، غریب ترین یوسف ها گریه می کنند
ستاره های آسمان، از چشم هایت لبریز شده اند.
جهانی اندوه، خانه ات را لبریز کرده است.
سقف خانه ات گریه می کند. فرداهای تنهایی اش را؛
شب هایی را که باید بی تو به خواب های سراسر کابوس برود،
بی آنکه چشم هایت را در روشنایی کم سوی چراغ، بر پهنایش بچرخانی.
ذکر «أَمَّنْ یُجیبُ»، دیوارهای خانه را در تکان گریه می لرزاند.
ستاره های آسمان، یکی یکی از دهانت در کاسه ای از خون می افتند.
ماه، در صورتت خوابیده است. ماه، روشن و روشن تر می شود.
قطره های خون، صورت ماه را رنگ می کنند.
ماه، سرخ تر و سرخ تر می شود؛
سرخ تر از گونه های بی رنگت، گونه های رنگ پریده آغشته به خونت.
نسیم در پیراهنت، زخم سینه ات را مویه می کند.
جهان از سرما می لرزد.
بسترت در آتش تب می سوزد.
گره گره به آخر جهان نزدیک تر می شوی.
نفس های نیمه کاره ات، آغشته بهشتند؛
آغشته بوی خداوند، آغشته باران، آغشته ابرهایی که بهارها را
گریه می کنند؛ بهارهایی که با بغض های تلخ تو شکوفه خواهند داد.
در خاک بقیع، در بقیع بی بقعه، زیر گرمای سوزانی که عرق پرواز
را بر بال های غربت کبوتران شعله می کشد.
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)