داشتن شغل جهت ازدواج تا چه حد ضروری است ؟؟
انسانها به خاطر حس کمال طلبی که در آنها وجود دارد دوست دارند در بهترین جایگاه و حالتها قرار بگیرند و همه کمالات را به دست بیاورند. یکی از این کمالات در مورد وضعیت شغلی مطرح می شود. همه دوست دارند شغلی داشته باشند که از موقعیت اجتماعی بالایی برخوردار باشند. و اگر چنین اقبال خوشی نصیب کسی شود زندگی به کامش شیرین خواهد گشت. اما حقیقت آنست که چنین چیزی نه امکان پذیر است و نه منطقی. پس هر کسی متناسب با ظرفیتهای خود باید به شغلی بپردازد که آن شغل در شأن او بوده و با روحیه او سازگار باشد. ولی متأسفانه در جامعه ما چنین چیزی وجود ندارد و معمولاً نمی توان شغلی یافت که از همه جهت با روحیات و شخصیت فرد تناسب داشته باشد و از همین رو نباید مهمات زندگی را به خاطر شغل معطل گذاشت.
یکی از این امور مهم، ازدواج است که به هر چیزی مقدم است و بقیه امور را باید با آن هماهنگ کرد نه بر عکس. پس اگر جوان به حدّی رسیده که می بیند ازدواج برایش واجب است باید به آن اقدام نماید و به هر شغلی که مخارج او را تأمین می کند راضی شود. چرا که اگر راضی نشود، ازدواج به تأخیر می افتد و عواقب سوء آن گریبان گیر خود او خواهد شد.
حتی به نظر می رسد شغل از شروط ازدواج نیست یعنی نیازی نیست که جوان حتماً شغلی داشته باشد و بعد به ازدواج اقدام نماید بلکه ازدواج نموده و بعد از آن به دنبال شغل بگردد. البته شاید پذیرفتن این حرف بر بسیاری از خوانندگان سخت باشد و چنین کلامی را ناشی از بی تدبیری و بی فکری بدانند ولی خوبست بدانیم با توجه به اینکه ما مسلمان هستیم و به خدا معتقد می باشیم باید بدانیم که تنها روزی دهنده خداست و فقط باید بر او توکل کرد. و خودش فرمود جوانها اگر فقیر هستند ازدواج کنند تا خداوند از فضلش آنها را بی نیاز کند. آیا کلام خدا را باور نداریم؟ آیا شغل را سبب اصلی رزق و روزی می دانیم و خدا را فراموش کردهایم؟ افسوس که این چنین شدهایم و از یاد بردهایم که حرفهای خدا با حرفهای ما فرق دارد و وعده هایی که او می دهد قطعی و حتمی است. پس حال که خدا وعده های آسمانی خویش را عملی خواهد کرد باید به او اعتماد نموده و به ازدواج اقدام کرد و با توکل بر او دنبال شغل جستجو کرد.
نکتة دیگر آنکه: در شغل یابی نباید حتماً به دنبال مشاغل دائم بود بلکه اگر شغلهای قراردادی، شرکتی و امثال آن نیز پیدا شد، باید به آن مشغول گشت و امیدوار بود که بعد از اتمام قرارداد باز هم به کار گرفته شود. و همچنین از سختی کار نباید رنجید و باید دانست که هرکاری به اندازه خود دارای سختیهایی می باشد و تقریبا هیچ کس نیست که از مرارتهای شغل خود صحبت نکند.
حرف آخر اینکه: این ازدواج است که باید همه چیز با آن هماهنگ شود نه آنکه ازدواج با چیزهای دیگر هماهنگ شود.