هدایت در تبعیت از علی(ع) وعلی(ع) محور حق
امام فخررازی صاحب تفسیر کبیر مفاتیح الغیب،در جلد اول تفسیر خود،ذیل تفسیرسوره حمد،بحثی فقهی دارد راجع به این که آیا«بسمله»را در قرائت های نمازهای واجب یومیه جهر(بلند) بخوانیم یا اخفات(آهسته)؟
اقوالی را از احمد بن حنبل،شافعی،و ابو حنیفه نقل کرده وبعد می گوید:«فنقول:الجهر بها سنة».یعنی مستحب است که آن را بلند بخوانیم.سپس بر صحت مدعای خود چند دلیل اقامه می کند،آن وقت در ذیل دلیل پنجم می گوید:اما به در ستی که علی بن ابیطالب(ع) همواره بسم الله را بلند می گفت،و برای ما هم به تواتر ثابت شده است که هر کس در دین خود از آن حضرت تبعیت کند؛حتماً هدایت یافته است؛چون رسول خدا (ص) دربارۀ او فرمود:«اللهمّ ادٍرٍ الحقَّ مع علیٍّ حیث دار: یعنی: خدایا حق را با علی ملازم گردان هر کجا که باشد».(9)
گریه معاویه در شهادت علی(ع)
جریر از مغیره نقل می کند:«زمانی که علی(ع) شهید شد معاویه خواب بود،او را بیدار کردند و خبر شهادت آن حضرت را به وی رساندند.پس معاویه برخاست ونشست وسپس شروع کرد به گریه و گفت:«انّا للّه وانّا الیه راجعون».
زن او فاخته هم از خواب بیدار شد وگفت:تو دیروز بر علی(ع) طعن می زدی و در حق وی ناسزا می گفتی،وامروز بر او گریه می کنی؟معاویه گفت:«وای بر تو!من گریه می کنم بر کسی که مردم از علم،حلم وبردباری اش محروم شدند.وای بر تو ای فاخته،آن چه از علم وفضل وسوابق او ازبین رفت تو نمی دانی».(10)
سخاوت علی(ع)از زبان دشمن او
ابن ابی الحدید گوید:«نقل است که محفن بن اب محفن به معاویه گفت:از نزد بخیل ترین شخص پیش تو می آیم.معاویه که از دشمنان سرسخت وعیب جوی علی(ع) بود،در پاسخ گفت:«این چیست که می گویی؟اگر علی(ع) خانه ای پر از طلا ونقره وخانه ای پر از کاهداشته باشد،طلا ونقرۀ او پیش از کاه تمام می شود.
او کسی بود که بیت المال را ورُفت و در کف آن نماز می خواند،وبه طلا ونقره وزینت های دنیا خطاب می کرد:«غرّی غیری:کسی جز مرا فریب دهید».او همان کسی بود که در عهد خلافت،برهمه ممالک اسلامی جز شام سلطه داشت ودر همان حال میراثی به جای نگذاشت».(11)
اینها قسمتی از آن چیزهایی است که دیگران در مورد فضایل امام علی-علیه السلام- گفته اند.
آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشید
«الحمدلله الّذی جعلنا من المتمسکین بولایة علی بن ابیطالب- علیه السلام- واولاده المعصومین – علیهم السلام- .
پی نوشتها:
1- مناقب خوارزمی،فصل14،ص161.
2- همان.
3- ابن ابی الحدید،شرح نهج البلاغه،ج12ص82.
4- ابن عساکر،ترجمه الامام علی بن ابیطالب،از تاریخ دمشق،ج2ص80.
5- حسکانی،شواهد التنزیل،ج1ص47.
6- مقدس اردبیلی،حدیقه الشیعه،ص208.
7- ابن ابی الحدید،شرح نهج البلاغه،ج19ص60.
8- همان،ج1ص16.
9- فخررازی،تفسیرکبیر،ج1ص168.
10- جوینی،فرائال السمطین،ج1ص372-373.
11- ابن ابی الحدید،شرح نهج البلاغه،ج1ص22.
منبع: کتاب «علی از زبان دیگران»،تألیف قربانعلی مهری املشی.چاپ اول1387.