منظور از خودسازي چيست خود جسماني مراد است، يا خود روحاني يا هر دو؟
موضوع خود سازي: موضوع اصلي خود سازي در مباحث اخلاقي و به طور كلي، موضوع اصلي دين، روح و بعد معنوي انسان است، نه بدن مادي او؛ زيرا اين وظيفه علوم زيستي و طبيعي است كه در مورد ساختار و كيفيت، رشد، بيماري هاي بدن و درمان آنها مطالعه و تحقيق نمايند. بدن، در اين ميدان، صرفا به عنوان ابزاري تحت اختيار و فرمان روح به كار گرفته مي شود.
اگر انسان بعد مجرد و روح نداشت، چندان به دين نياز مند نمي شد، بدن انسان مادي است وبراي رفع نيازها يش به دانش تجربي و طبيعي نياز دارد، اينگونه دانش در خود طبيعت يافت مي شود و آدمي قادر است با ابزار حس ، مقايسه، آزمايش و علوم دانشگاهي، به رفع نيازهاي دانشي خويش بپردازد ، ولي روح انسان مجرد است و سامان دادن به حيات مجرد روحاني انسان، نياز به دانش و بينش معنوي دارد، اينگونه آگاهي، با ابزار طبيعي تحصيل نمي شود و نيازمند به عقل، وحي و ابزار فرا طبيعي است.
دين، در اصل، تامين كننده نيازهاي بينشي و دانشي انسان در زندگي معنوي و فرا طبيعي او است، اگر چه اكنون كه آدمي با طبيعت در آميخته است، به نيازهاي طبيعي او نيز، به طبع بعد مجرد، پرداخته شده است .
دين و خود اصيل انسان به هم پيوندي عميق دارند، دين: يعني ياد خدا بودن ، همان چيزي كه بعد معنوي انسان به وسيله آن به تعالي و كمال مي رسد و دين گريزي چيزي جز فرار از خود نيست، بي توجهي به دين و ياد خدا، در حقيقت، بي توجهي به خويشتن خويش است.
ياد خدا هم آغوش ياد خود است و ياد خود حقيقي، ياد خداوند را در پي دارد ، كسي كه خدا را به فراموشي سپارد ، خود را فراموش كرده و فراموشي خود، مستلزم از ياد بردن خداوند و معبود هستي است. قرآن كريم مي فرمايد: ولا تكونوا كالذين نسوالله فانسيهم انفسهم. و مانند آناني مباشيد كه خداي را به فراموشي سپردند، پس در نتيجه خويش را فراموش كردند. (حشر، 19) و در روايات فراواني آمده است كه : من عرف نفسه فقد عرف ربه.